همه انسان ها به نوعی در پی خوشبختی هستند و از بدبختی گریزانند. اما هر کس با دیدگاه و عقیده خود به خوشبختی نگاه می کند و برای بدبختی تعریف خاصی دارد. بی شک اگر قرار باشد که بر قله حقیقی سعادت، ساختمانی زیبا و دل انگیز بسازیم و خود را ساکن آن کنیم، باید به سراغ کسی برویم که تعریفی حقیقی و همه جانبه از خوشبختی داشته باشد. به همین دلیل است که ما برای ساخت چنین سازه ای خود را در آغوش باز دین می اندازیم و از آفریدگار انسان، مکان واقعی قله خوشبختی را جویا خواهیم شد.
در فرهنگ دینی ما، قله سعادت تنها یک محل استقرار موقتی نیست تا با زحمتی فراوان خود را همانند کوهنوردان به آنجا برسانیم و پس از استراحتی چند ساعته به وطن اصلی خود برگردیم. بلکه قرار است که پس از صعود از ارتفاعات آن، سازه ای مستحکم بر فراز آن بسازیم و پس از قصد توطن، سال های سال در آنجا زندگی کنیم.
بنابراین نگاه ما به قله سعادت یک محل دائمی برای زندگی همیشگی است نه یک محل استقرار موقتی برای یک زندگی زودگذر و تمام شدنی. به همین خاطر است که ما جدای از آنکه به بالا رفتن از این قله خوش منظر، فکر می کنیم، برای ساخت سازه ای مستحکم و زیبا برای زندگی ابدی خود نیز خواهیم اندیشید.
ساخت هر سازه ای نیازمند سه عنصر اساسی یا سه مرحله عمده است. اول پی ریزی. دوم سفت کاری و سوم نازک کاری که ما در ساخت سازه خوشبختی نیز باید هر سه این مراحل را طی کنیم.
مرحله اول: پی ریزی
پی ریزی هر ساختمانی مهمترین قسمت آن سازه است. چرا که قرار است وزن یک سازه زیبا را تحمل کند و استواری آن را ضمانت نماید. اعتقادات هر کسی هم پایه های ساختمان سعادت او را تشکیل می دهد. بنابراین برای بنا نهادن سازه سعادت پیش از هر چیز باید به اعتقادات خود بنگریم و مراقبت ویژه از آن داشته باشیم.
برای پی ریزی هر ساختمانی لازم است که اقلا به دو نکته اساسی توجه شود. نخست اینکه زمینی که قرار است بار سنگین چنین ساختمانی را متحمل شود، ارزش، قابلیت و توان کافی را دارا باشد و دوم اینکه استحکام پی و مصالح به کار رفته در آن با وزن و حجم ساختمان تناسب لازم را داشته باشد.
در سازه سعادت هم باید توجه ویژه به این دو نکته داشت. نخست اینکه ما عقاید خود را در کدام ایدئولوژی بنا می کنیم و به اصطلاح عوام «بر روی دیوار چه کسی یادگاری می نویسیم».
در سازه سعادت هم باید توجه ویژه به این دو نکته داشت. نخست اینکه ما عقاید خود را در کدام ایدئولوژی بنا می کنیم و به اصطلاح عوام «بر روی دیوار چه کسی یادگاری می نویسیم
اگر پایه تفکرات خود را در نگرش های مادی گرایانه و یا انحرافی و کوته نظرانه بنا نهیم، پس از چندی خود را در باتلاق نابودی خواهیم دید و به پوچی خواهیم رسید. بنابراین پیش از هر چیز باید به فکر یک اندیشه مستحکم و یک ایدئولوژی معتبر بود و نگرشی جامع و دقیق نسبت به محیط پیرامون خود یافت.
نکته دوم اینکه اگر تنها به استحکام مکان اعتقاداتمان دل خوش کنیم و به فکر به کارگیری مصالحی مناسب برای پی ریزی اعتقاداتمان نباشیم نیز ممکن است به ورطه نابودی دچار شویم.
متاسفانه بسیاری از مردم گمان می کنند همین که در زمین مستحکم دین اسلام جا گرفتند و مسلمان شدند، کار تمام شده است و نیازی به استحکام بخشیدن به اعتقاداتشان نیست. چنین افرادی گاه با شنیدن یک شبهه بسیار ساده تمام ساختمان دین خود را مخروبه می بینند و همه آنچه را که بر این عقاید ضعیف بنا کرده بودند، نابود شده می یابند.
بنابراین همه ما موظفیم که با آموختن «دانش اعتقادات»، پایه هایی مستحکم برای خانه خوشبختی خود بسازیم و آن را در برابر زلزله های شبهات و سونامی های گمراهی بیمه کنیم.
مرحله دوم: اسکلت، دیوار کشی و سفت کاری
پس از پایه ریزی اعتقادات، نوبت به ساخت اسکلت ساختمان است که با انجام دستورات سعادت محور صورت خواهد پذیرفت. بایدها و نبایدهایی که دین در اختیار ما قرار داده همانند دیوارها و سقف ساختمان، ما را از نابسامانی ها نجات می دهد.
سعادت، حد و مرزی دارد که احکام الهی بیانگر این محدوده است. همه ما با عمل به این احکام و دستورات دینی در واقع، اسکلت و در و دیوار و سقف خانه خوشبختی خود را می سازیم و سعی می کنیم که پا از این محدوده فراتر نگذاریم و خود را به ورطه هلاکت و گمراهی نکشانیم.
اما باید توجه داشت که ساختمانی ماندگار است که دیوارها و ستون ها و خلاصه اسکلتی استوار داشته باشد. بنابراین خوشبختی ما هنگامی تضمین شده است که عمل ما به احکام الهی چنان مستدام و همیشگی باشد که اسکلتی دینی برایمان بسازد و محدوده ای غیر قابل نفوذ به پا کند.
خانه سعادت ستون های فراوانی دارد که از آن به «فروع دین» یا «واجبات دینی» تعبیر می شود. این ستون های ده گانه عبارتند از: «نماز»، «روزه»، «حج»، «جهاد»، «خمس»، «زکات»، «امر به معروف»، «نهی از منکر»، «دوست داشتن دوستان خدا» و «دشمن داشتن دشمنان او».
سعادت، حد و مرزی دارد که احکام الهی بیانگر این محدوده است. همه ما با عمل به این احکام و دستورات دینی در واقع، اسکلت و در و دیوار و سقف خانه خوشبختی خود را می سازیم و سعی می کنیم که پا از این محدوده فراتر نگذاریم و خود را به ورطه هلاکت و گمراهی نکشانیم
مرحله سوم: تزیینات و نازک کاری
شاید هیچ کس حاضر نباشد به خانه ای که هنوز گچ کاری نشده، نقل مکان کند و در خانه ای که هنوز در و پنجره و شیرآلات و تزییناتش نصب نشده زندگی کند. هر چند چنین خانه ای بسیار مستحکم باشد و با نقشه ای کارآمد و دقیق ساخته شده باشد، اما تا به مرحله نازک کاری و تزیینات نرسد، جلوه واقعی خود را نخواهد یافت.
«زیبایی های اخلاقی»، تمام جلوه ساختمان سعادت را شکل می دهد و از آن یک سازه زیبا و دل انگیز میسازد. راستگویی، امانت، برادری، صمیمیت، همدلی، یاری رسانی، خوش رفتاری و مهربانی نمونه ای از اخلاق های پسندیده ای است که به زندگی انسانی جان می دهد و نمایی روحانی به آن می بخشد.
با اینکه قسمت فراوانی از آموزه های دینی ما در زمینه مسایل اخلاقی است اما متاسفانه در میان مسلمانان نیز توجه خاصی به آن نمی شود و آموزه های اخلاقی در غربت عجیبی به سر می برد. دنیای سکولار و بی دین غرب که جای خود دارد و مدت ها است که از درد بی اخلاقی به ستوه آمده است.
بنابراین برای رسیدن به خوشبختی آن هم نه از نوع موقت آن بلکه خوشبختی دائمی و همیشگی باید این سه مرحله پراهمیت را پیمود و بر تن هر یک از آنها رخت عمل پوشاند. البته باید توجه داشت که هر یک از این مراحل سه گانه برای خود عالمی دارد و دنیایی از سخن را می طلبد.
سیدمصطفی بهشتی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی