چند سخن از سید شهیدان اهل قلم
- مبادا غافل شویم و روزمرگی ما را از حضور تاریخی خویش غافل کند .
- هیچ پرسیده ای که عالم شهادت بر چه شهادت می دهد که نامی اینچنین بر او نهاده اند؟
- راه کاروان عشق از میان تاریخ میگذرد و هر کسی در هر زمان بدین صلا لبیک گوید، از ملازمان کاروان کربلاست.
- پندار ما اینست که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آنست که زمان ما را با خود برده است و شهداء مانده اند .
- آن آزادی که غرب می گوید « رهایی از هر تقید و تعهد » است و این آزادی که ما می گوییم نیز «رهایی از هر تعلقی » است .
- امام(ره) به ما آموخت که انتظار در مبارزه است و این بزرگترین پیام او بود و پس از او اگر باز هم امیدی ما را زنده می دارد همین است .
- زمان بادی است که می وزد هم هست هم نیست . آن که ریشه در خاک استوار دارند را از طوفان هراسی نیست . جنگ می آمد تا مردان مرد را بیازماید . جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازه ای به کربلا باز شود .
- هنر آنست که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند که چنین مرده اند .
- ساحل را دیده ای که چگونه در آینه آب وارونه انعکاس یافته است ؟ سر آن که دهر بر مراد سفلگان می چرخد این است که دنیا وارونه ی آخرت است .
- پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه می شودوطن پرستو بهار است و اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند .
- این دشمن با خیل عظیمی از آهن به مصاف ایمان آمده است و بچهها، همان بچههای محلهی من و تو، کشاورزهای روستا، طلبههای گمنام حوزهها، همان بچههایی که اینجا و آنجا در مساجد و نماز جمعه میبینی، همان بچهها در برابر تمامیت کفر و ماشین جهنمی جنگش ایستادهاند، و تو میدانی که پیروزی با کیست.
- ای شقایق های آتش گرفته دل خونین ما شقایقی ست که داغ شهادت شما را بر خود دارد آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ …
ای شهید؛
ای آنکه برکرانه ی ازلی وابدی عالم وجود برنشسته ای دستی برآر و ماقبرستان نشینان عادات سخیف را نیز ازاین منجلاب بیرون کش.
عجب ازاین عقل باژگونه که ما رادرجست و جوی شهدابه قبرستان ها می کشانَد!