تشخییص درد
« خیلی سال پیش ، ناگهان متوجه شدم که رفتارهای من عوض شده است. خیلی بد رفتار شده بودم ، خیلی گناهانی که پیشتر از آنها دوری می کردم مرتکب می شدم - هم زبانی و هم غیر زبانی - و کلاً متوجه شدم از آن شخص یکی دو ماه پیش ، بسیار فاصله گرفته ام . فکر می کنم آن روزها حاج آقا مجتبی جلسه نداشت ؛ رفتم مسجد جامع چهلستون که ظهرها نماز می خواند . بعد از نماز به ایشان ماجرا را گفتم.
حاج آقا پرسید: شغلت را عوض کرده ای؟
گفتم : نه دیگر سؤال دوم را نپرسید. گفت: نماز اول وقتت را ترک کرده ای. برو رعایت کن، حل می شود ناگهان یادم آمد کلاس های کانون زبان که همیشه ساعت یک بعد از ظهر تشکیل می شود ، به علت تغییر ساعت رسمی کشور در دو نیمسال اول و دوم ، درست مصادف شده است با اذان و نماز ظهر و عصر و من نمازم را وقتی به روزنامه می رسم ، با دو سه ساعتی تأخیر می خوانم .
همان طور که مسیر بازار تا روزنامه را رکاب می زدم ، به این فکر می کردم که چگونه حاجی مثل یک طبیب، اول یک سؤال کرد و بعد بدون اینکه سؤال دیگری بکند، درد را تشخیص داد و نسخه را پیچید. »
منبع : جهان نیوز /