ای مسافر بیابانهای تنهائی
24 مرداد 1392 توسط احمدپور
آقاي من!مولاي غريب من!اي مسافر بيابانهاي تنهايي!
مضطرفاطمه(س)!پدر مهربان اهل عالم!
گويا همه چيز دست به دست هم داده اندتا شمادر غربت بمانيد!
مي خواهم بسوي تو برگردم،يقين دارم بر گذشته هاي پر ازغفلتم كريمانه
چشم مي پوشي
مي دانم توبه ام را قبول مي كني وبا آغوش بازمرامي پذيري؛
مي دانم درهمان لحظه ها،روزها وسال هاي غفلت هم،
برايم دعا مي كردي.
من از تو گريزان بودم،اما تو همچون پدري مهربان،
دور را دورمرا زير نظر داشتي…
آقاي من مرا ببخش
ديدگانت را بشوي!حضورش رااحساس مي كني،
گوشهايت را بازكن!صداي آمدنش را مي شنوي،دستانت را درازكن!
عطايش را مي يابي
اورا بخوان پاسخش را مي شنوي،پس درنگ مكن و بخوان:
السلام عليك يا مولاي يا صاحب الزمان(عج)