انتظار
06 بهمن 1391 توسط احمدپور
انتظار
در انتظار دیدنت ، لحظه شماری می کنم جانم به لب آمد ولی ، چشم انتظاری می کنم
ای سرور و مولای من،بنگر تو بر احوال من بنگرکه ازهجر رخت ، چون بیقراری می کنم
ای عشق من ایمان من ، ای جان من جانان من من درخیال کوی تو ، شب زنده داری می کنم
ای یوسف زهرا بیــــــــا ، ای گلبن طاها بیا خون دلم را بهر تو ، از دیده جاری می کنم
معصومه احمدپور