به سوی نور...
او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مىفرستد تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند و در حقيقتخدا [نسبت] به شما سخت رئوف و مهربان است
او همان كسى است كه بر بنده خود آيات روشنى فرو مىفرستد تا شما را از تاريكيها به سوى نور بيرون كشاند و در حقيقتخدا [نسبت] به شما سخت رئوف و مهربان است
دستانش از فشار زیاد کار زبر و ضمخت شده اند
دلش نمی آید دست نوازش بر سر و صورت ظریف کودکانش بکشد
همه فکر میکنند احساس ندارد .
ولی هیچکس نمیتواند شرافت او را وصف کند .
او یک پدر است .
بزرگی می فرمود:خدمت آیت الله میلانی رسیدم،ایشان علاقه ی ویژ ه ای
به ائمه ی اطهار علیهم السلام داشتند،بالای سرشان تابلویی نصب
کرده بودند ،که روی آن چنین نوشته بود.
بالای سرم نام تو را نقش نمودم/ یعنی که سر من به فدای قدم تو.
از ایشان دستور العملی خواسته بودند، فرموده بودند:
شبانه روز 24 ساعت است ،هر دقیقه هم 60 ثانیه است ،اگر این اعداد
را در هم ضرب کنید، می شود 1440 دقیقه در یک شبانه روز.
از این دقایق شما، 1435 دقیقه کارهای دیگر را انجام دهید، اما پنج دقیقه
را گوشه ای بنشینید و با امام زمان ارواحنا فداه، خلوتی داشته باشید.
روزی 5 دقیقه به یاد یوسف زهرا عج الله تعالی فرجه باشیم.
به شیطان گفتم لعنت بر تو باد
لبخند زد گفتم:چرا می خندی؟
پاسخ داد از حماقت تو خنده ام می گیرد
پرسیدم:مگر چه کرده ام؟
گفت:مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی به تو نکرده ام!
با تعجب گفتم:پس چرا زمین می خورم؟
گفت:نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای…نفس تو هنوز وحشی است… تورا زمین میزند.
گفتم:پس تو چه کاره ای؟
گفت:هر وقت سواری آموختی برای رم دادن اسب تو خواهم آمد…
فعلا برو سواری بیاموز!!!
با خودم هـسـتم خودِ حـقیقـی ، خودِ مجـازی …
خـودم ! آهـای تـو!
حق نداری به گونه ای رفتار کنی که دلی خاطرخواه تو شـود
حق نداری به گونه ای حرف بزنی که دیگری را متوجه خود کنی
مهم حقیقی یا مجـازی بودن دنیا نیسـت !
مهم این است که حق نداری دل دیگری را به دنبال خود
بکشانی!تـو تنهـایـی ؟ بـاش !
همدمـی نداری ؟ نداشتـه بـاش !
ازتنهایـی خسـته شـدی ؟ خسـته شده بـاش !
اما حق نداری با عشوه گری در دنیای حقیقی یا مجـازی ،
در زندگـی دیگـری خللی وارد کـنی !
آیا تاوان تنهایـی تو را یک خانواده باید بپـردازد ؟
مواظب بـاش !
مواظب رفتارت ! مواظب گفتارت ! مواظب دلت !
حق نداری درمحیط مجازی ازکلماتی استفاده کنی که دلی بلرزد
حق نداری به هربهانه ای با دیگری مزاح کنی !
حق نداری با رفتارهایت ؛ با کارهایت ؛ با نوشـته هایت و با ..
نظردیگـری را به خود جلـب کنی !
نـه ! حـق نـداری !
عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم…
دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..
و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود…
خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم
که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد…
باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد…
عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید….
اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت….
مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون…
و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه….
فکر میکنید چی شد؟
زانوهای باربی ام شکست….
چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم…
و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده….
من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند…
داشتم فکر میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟
مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه
ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه
لاکاشو پاک کردیم…
موهاشو بافتیم
مث خودم چادر سرش کردم
و نماز جمعه هم میرفت…
مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد…
منبع
موضوعات مرتبط: آراستگی، پوشش زن، چادر، دختر و پوشش، انواع حجاب، انواع بد حجابها
برچسبها: عروسك, باربي, چادر, حجاب, نماز جمعه