جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

او می آید

16 فروردین 1392 توسط احمدپور

او می آید!

او با کوله باری از صبر می آید،

او شمشیر علی را در دست می گیرد تا نامردان را سرکوب کند

و برای هدایت مردمان قرآن را می آورد،

 او مثل ستاره ای درخشان در تیره ترین شب و مثل کوه بلندی در جنگل وحشت انگیز ظاهر می شود.

 او با قرآن محمد(ص) در سینه و شمشیر علی در دست و با مهر زهرا و صبر حسن و شجاعت حسین می آید.

  سر تا پای او نبوت و ولایت است .او صفات همه پیامبران را با خود به همراه دارد.

او با ظهورش دین را بر همه جهان حکم فرما می سازد

 و قیامش مانند قیامت و از بین برنده همه گناهان،

 و نامش از بین برنده همه نامردی هاست و سرانجام اوست که کافران را به سزای اعمالشان می رساند

 و رسالت پیامبران و زحمات آنان را نتیجه می بخشد. همه مسلمانان چشم انتظارند.

 ای مهدی، پس کی می آیی؟

«اللهم عجل لولیک الفرج»

 1 نظر

فرزند صالح

16 فروردین 1392 توسط احمدپور

 

 اندیشه > دین- آیت الله جوادی آملی:
امام‌حسن‌بن‌علی(ع) در یکی از این مسافرت‌هایی که پیاده به مکه مشرف می‌شدند، درحالی‌که نَجائِبُهُ تُقادُ مَعَه‌؛ وسایل نقلیه و مرکوب‌های راهوار داشتند(1)، مع ذلک پیاده می‌رفتند برای اینکه فیض بیشتری برده باشند و ثواب بهتری.


در یکی از این مسافرت‌ها پای مبارک حضرت آماس کرد. به خدمتگزارش فرمود: این پول را بگیر و چند قدم جلو برو. مرد سیاه‌چهره‌ای می‌آید، این پول را بده. روغنی دارد، از او بگیر. آن روغن را بیاور که من به این ورم بمالم و پایم درمان بشود. همه اینها البته در استناد همان علم درونی حسن‌بن‌علی‌(ع) است.

خدمتگزار حضرت جلو رفت و دید با همان نشانه و خصوصیاتی که امام فرمود، مردی سیاه‌چهره دارد می‌آید و از او پرسید: یک همچنین روغنی ‌داری‌؟ این روغن برای ورم پا خوب بود. گفت: آری. گفت: این پول را بگیر و آن روغن را بده. گفت: برای کی می‌خواهی؟ گفت: برای حسن‌بن‌علی(ع). این مرد سیاه‌چهره گفت: حسن‌بن‌علی(ع) مولای من است، من به او ارادت دارم. این روغن را همینطور ببر! گفت: باید من این روغن را از شما بخرم و شما اگر ارادتی‌ داری‌، به حضور مولایت شرفیاب شو و از آنجا عرض ارادت کن. پول داد و روغن را گرفت. با هم به حضور حسن‌بن‌علی(ع) شرفیاب شدند.

این مرد بین مکه و مدینه، در آن هوای سوزان به امام‌مجتبی(ع) یک مطلبی عرض کرد. دعای آن حضرت خُب مستجاب بود؛ عرض کرد: یَابنَ‌رَسُولِ‌الله! شما از خدای سبحان مسئلت کنید فرزندی که به من می‌دهد شیعه باشد و از دوستان شما باشد. من وقتی از منزل بیرون می‌آمدم، مسافرت کردم، وارد این سفر شدم، عیالم باردار بود. وقتی بارش را به زمین می‌نهد، فرزندی باشد که جزو دوستان شما باشد. این را به‌عنوان بهترین دعا از امام‌مجتبی(ع) مسئلت کرد؛ چون دعای پدر و مادر درباره فرزند خیلی مؤثر است.

امام‌مجتبی سلام‌الله علیه هم طبق این نقل فرمود: خدا به تو فرزندی داد، «وَ هُوَ یُحِبنَا اَهلَ البِیتْ»؛ خدا به شما فرزند داد و او شیعه است و جزو دوستان ما. این تلاش یک انسان سیاه‌چهره زیر آسمان سوزان حجاز به‌عنوان دعایی که از امام زمانش می‌خواهد؛ دیگر سخن از این نبود که از امام زمانش یعنی حسن‌بن‌علی‌ علیهما‌السلام بخواهد که خدایا‌! به من مسکن بده، خدایا‌! به من دنیا بده، خدایا‌! به من نان بده‌! او فرزند صالح می‌طلبید چون یکی از بهترین برکات حیات انسانی داشتن فرزند صالح است که فرزند صالح تا زنده است و طلب مغفرت می‌کند، آثار خیر برای گذشتگان محفوظ خواهد بود.

(1) برداشت از: کشف الغُمه‌/ جلد2 صفحه23

 نظر دهید »

اینگونه باشید

15 فروردین 1392 توسط احمدپور

چرا اینگونه دنبالِ من می‌گردی و رنج‌ها را متحمل می‌شوی؟ مثل این باشید (اشاره به جنازه کردند) تا من دنبال شما بیایم!

مرحوم آیت الله سید باقر مجتهد سیستانی (ره) از علماء بزرگ در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می‌کند. ایشان فرمودند:

در یکی از جمعه‌های آخرین، ناگهان شعاعنتیجه پایداری در حجاب نوری را مشاهده کردم که از خانه نزدیک آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می‌تابید، حال عجیبی به من دست داد. از جای برخاستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه‌ای بود، از درون خانه نور عجیبی می‌تابید.

در زدم وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم حضرت ولی عصر امام زمان (عج) در یکی از اتاق‌های آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه‌ای را مشاهده کردم که پارچه‌ای سفید به رویِ آن کشیده بودند، وقتی من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: «چرا اینگونه دنبالِ من می‌گردی و رنج‌ها را متحمل می‌شوی؟ مثل این باشید (اشاره به جنازه کردند) تا من دنبال شما بیایم!»

بعد فرمودند: «این بانویی است که در دورهٔ بی‌حجابی (رضا خان پهلوی) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند!»

منبع : زنان پرس 

 نظر دهید »

حساسیت در مصرف بیت المال

15 فروردین 1392 توسط احمدپور

یك روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود كه سفره گسترده شد،آیت الله خامنه ای به وی نگاهی كرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض كردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست كرده ام كه باهم باشیم.

آقا فرمودند: این غذا از بیت المال است، شما هم مهمان بیت المال هستید. برای بچه ها جایز نیست كه بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل كنند. من در آن لحظه فهمیدم كه خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.

حضرت آیت الله جوادی آملی

 نظر دهید »

حق همسایه

15 فروردین 1392 توسط احمدپور

قرار بود در نزدیکی منزل ماپنج شهید گمنام را به خاک بسپارند.من یکی از مخالفین دفن شهدا بودم!با اینکه به شهدا ارادت داشتم اما حس میکردم منزل ما در کنار قبرستاان قرار خواهد گرفت در نتیجه ارزش مالی خود را از دست خواهد داد لذا پیگیری کردم که شهدا در جایی دیگر دفن شونداما پیگیری من عملی نشد!پنج شهید گمنام در کنار منزل ما در شهرک واوان در اطراف تهران به خاک سپرده شدند.من هم بسیار ناراحت!فشار روانی وناراحتی من بیشتر بخاطر پسرم بود .پسر ۱۲ساله من مدتها بود که از ناحیه استخوان پا دچار مشکل بود به طوری که قادر به راه رفتن نبود .بعد از دفن شهدا بیشتر ناراحت بودم وبه کسانی که در کنار مزار شهدا بودند به چشم حقارت می نگریستم …

تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم جوانی خوش سیما نزدیک من آمد .چهره بسیجیان زمان جنگ را داشت .ایشان جلو آمد .سلام کرد .وگفت:ما حق همسایگی را خوب ادا می کنیم !اگرچه نمی خواستی ما درکنار منزل شما دفن شویم اما حالا که همسایه شدیم حق گردن ما دارید!بعد در مورد فرزند مریضم صحبت کردوگفت:برای شفای پسرت روبه قبله بایست وسه مرتبه باتوجه بگو الحمدالله !در همین حال هیجان زده از خواب پریدم روبه قبله ایستادم باتوجه وحضور قلب سه بار گفتم :الحمدالله بعد هم نماز خواندم وخوابیدم.صبح پسرم مرا از خواب بیدار کرد !به راحتی راه می رفت !انگار تاکنون هیچ مشکلی نداشته ،بیماری پسرم به طور کامل برطرف شده بود .این عنایت خدابود که ما همسایگان به این خوبی پیدا کردیم.

راوی:یکی از خادمان شهدا

منبع:سایت خمول (بنیاد حفظ آثار)

 نظر دهید »

پاداش بیماری

09 فروردین 1392 توسط احمدپور

امام  صادق علیه السلام

 

اِنَ فِی الجَنَه مَنزِلَهً لَا یَبلُغُهَا عَبدٌ اِلَا بِالِابتِلَاء فِی جَسَدِهِ.


در بهشت مقام و منزلتی وجود دارد که هیچ بنده ای به آن نرسد ، مگر به درد و بیماری ای که در بدنش حادث شود.

اصول کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ،ص255 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 14)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 53
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 65
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • انتظار
  • احکام
  • اخلاق
  • آقای من
  • روایت عشق
  • گوهر حجاب
  • تلنگر
  • ایام الله
  • حدیث باران
  • نیایش
  • مردان آسماني
  • کلام مولا
  • کتاب زندگی
  • ویژه شهادت
  • ویژه ولادت
  • داروخانه معنوی
  • برگ سبز

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 362
  • دیروز: 49
  • 7 روز قبل: 108
  • 1 ماه قبل: 1158
  • کل بازدیدها: 80583

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس